سفارش تبلیغ
صبا ویژن
(شنبه 103 اردیبهشت 15 ساعت 2:9 صبح )
شیفته دانش، داناترین مردم است . [امام علی علیه السلام]

پایگاه اطلاع رسانی مباشری

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006

مسؤولیت امانت است

      «نگرشِ امانتی» در پذیرش حکومت و مدیریت، اصلی بنیادی و قاعده‏ای فراگیر در بینش اسلامی و قرآنی است؛ زیرا در منطق دینی همه نعمت‏ها ودایع و امانت‏های الهی‏اند. البته این نعمت‏ها از نظر درجات و مراتب، در یک رتبه قرار ندارند؛ برخی از نعمت‏ها به دلیل شمول و فراگیری و کارآیی و اثرگذاری بیشتر، و نیز به لحاظ ارتباط وظایف و تکالیف برتر با آن‏ها، امانتی خاص تلقی می‏شوند. بنابراین در فرهنگ دینی، امانت دو کاربرد دارد: نخست در معنای عام که شامل همه نعمت‏ها و عنایت‏های الهی است؛ دوم در مورد نعمت‏ها و الطاف ویژه الهی. برای مثال مقصود از آیه شریفه امانت (اِنّا عَرَضنا الامانَةَ عَلی السّمواتِ وَ الاَرْضِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ حَمَلَهَا الاِنْسانُ اِنّهُ کانَ ظَلُوما جَهُولاً) معنای دوم، یعنی امانت‏های ویژه است. البته در تعیین مصداق این امانت اختلاف وجود دارد؛ برخی آن را توحید و معرفة‏الله، و گروهی امامت و ولایت دانسته‏اند. «امانت»، در لغت از ریشه «اَمْن» به معنای آرامش و آسایش خاطر است؛ و در اصطلاح، ودیعتی است که کسی آن را به دیگری می‏سپارد و به او در نگهداری از آن، اعتماد می‏کند. ازاین‏رو امانت دارای چند رکن است: امانت سپار، امانت‏پذیر، مورد امانت، و شرایط و وظایف امانتداری. براساس این اصل، زمامداری و مدیریت، به عنوان مظاهر و مراتب ولایت و امامت، از امانت‏های خاص است. مدیران و حاکمان قبل از هر چیز باید به این اصل باور داشته باشند و نگرش خود را بر این بنیاد استوار سازند.

       نکته شایان یادآوری این است که نگرشِ امانتی در باب زمامداری و مدیریت، هم به دلیل اثرگذاری گسترده آن و هم از جهت مسائل روان‏شناختی مربوط به آن، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا حبّ ریاست از غرایز سرکش و از دام‏های شیطانی و وسوسه‏های رهزن است و از سوی دیگر، قدرت می‏تواند زمینه‏ساز تولید آسیب‏ها و آفت‏های فراوان فردی و اجتماعی شود. حضرت علی (ع)در این خصوص خطاب به مالک اشتر می‏فرماید:  مگو من مأمورم و مسؤولیت دارم، امر می‏کنم و باید اطاعت شود؛ زیرا این کار موجب دخول فساد در قلب و خرابی دین و نزدیک شدن تغییر و تحوّل در قدرت است.بدین‏ترتیب در این نگرش الهی تأکید بر نفی اصالت ریاست و طرد برداشت مادی از آن است.

   نکته مهم دیگر این است که امانت در نگرش امام علی با امانت در نگرش‏های مادی متفاوت است؛ در نگرش مادی ممکن است مدیریت صرفا امانتی اجتماعی تلقّی بشود، اما این امانت در بینش الهی سه ضلعی است: امانت خدا، امانت مردم و امانت حاکمان در سلسله مراتب اداری، که در نهج‏البلاغه و سخنان حضرت علی(ع) به هر سه امانت اشاره شده است. البته این امانت‏ها طولی و ترتبی است و ریشه آن، امانت الهی و به دنبال آن، امانت اجتماعی و مردمی و سپس امانت از سوی فرادستان در سلسله مراتب مسؤولیت است. بدین‏ترتیب نخستین اصل در نگرش مدیران به مسؤولیت در دیدگاه حضرت علی(ع) این است که مدیر باید مسؤولیت و منصب پذیرفته شده را امانتی تلقی کند که بر اساس سلسله مراتب، از خدا به ولی و از ولی به او واگذار شده است؛ و تمام کوشش او در جهت ادای این امانت باشد.حضرت خطاب به یکی دیگر از کارگزاران خود، مسؤولیت حکومت را امانت معرفی می‏کند و او را در این امانت سهیم می‏داند و می فرماید: اما بعد، من تو را شریک در امانتم (حکومت و زمامداری) قرار دادم. و هنگامی که احساس کرد وی در حوزه مدیریت خود خیانت کرده است به او فرمود:عهد و پیمانت را نسبت به پسر عمت دگرگون ساختی... با خائنان نسبت به او خیانت ورزیدی؛ نه پسر عمت را یاری کردی و نه حق امانت را ادا نمودی.سپس او را به علت این‏که فعالیتش در جهت به دست آوردن دنیا و خیانت به امانت مردم بوده است سرزنش می‏کند و می‏فرماید:گویا تو جهاد خود را به خاطر خدا انجام نداده‏ای... گویا تو با این امت برای تجاوز و غصب دنیایشان حیله و نیرنگ به کار می‏بردی و مقصدت این بود که این‏ها را بفریبی و غنایمشان را در اختیارگیری؛ پس آن‏گاه که امکان تشدید خیانت به امت را پیدا کردی تسریع نمودی.حضرت علی(ع) در این خصوص در نامه‏ای خطاب به اشعث بن قیس (استاندار منطقه بزرگ آذربایجان) می‏فرماید:کاری که به عهده توست نانخورش (طعمه) نیست؛ بلکه امانتی است برگردنت. آن که تو را بدان کارگمارده، نگهبانی از امانت را به عهده‏ات گذارده، تو را نرسد که آنچه خواهی به رعیت فرمایی، و بی دستور به کاری دشوار درآیی.حضرت در این کلام به صورتی زیبا دو مقوله «طعمه» و «امانت» را در باب مسؤولیت و مدیریت مقابل هم قرار داده است. واژه «طعمه» دارای معنایی عام است که می‏تواند شامل همه اموری شود که انسان برای ارضای نیازهای شخصی مادی و دنیوی به کار می‏گیرد. بدین ترتیب حضرت خطاب به استاندار خود تذکر می‏دهد که نباید چنین تصوّری از مسؤولیت داشته باشد، بلکه تلقّی او باید «امانت شمردن مسؤولیت اجتماعی» باشد؛ امانتی که از طرف خدا و مردم بر دوش او گذاشته شده است.

     حضرت در نامه‏ای خطاب به یکی دیگر از کارگزاران کشوری خود متذکر می‏شود که اگر هدف حاکم از مسؤولیت امانتداری نباشد ـ بلکه هدفش برآوردن حوایج شخصی باشد ـ این انگیزه حاکم را از اجرای عدالت باز می‏دارد: «َاِنّ الْوَالِی اِذَا اخْتَلَفَ هَوَاهُ مَنَعَهُ ذَلِکَ کَثِیراً مِنَ الْعَدْلِ.»برخی «اختلف هواه»را بدین گونه معنا می‏کنند: «جَری تَبَعَاً لِمآرِبِه الشَّخْصِیَة»؛ یعنی این‏که فرد دنبال خواسته‏های شخصی خود باشد. بدین‏ترتیب معنای کلام این است که وقتی حاکم و مدیر به دنبال خواسته‏های شخصی و تبعیض‏های بیجا در نگرش به افراد و گروه‏ها باشد و نگاه او به حکومت و مدیریت، برآوردن حوایج شخصی باشد، این نگرشِ منفی او را از بسیاری از موازین عدل دور می‏دارد؛ زیرا توجه خاص به خواسته‏های شخصی سبب ترجیح خود بر دیگران می‏شود و این حالت، انسان را از برخورد مساوی در استیفای حقوق مردم باز می‏دارد.بدین سبب حضرت در ادامه می‏نویسد: پس باید کار مردم در آنچه حق است نزد تو یکسان باشد.

     نکته‏ای که توجه به آن شایسته است آن‏که با تحلیل مفهوم امانت، به دو رکن و عنصر دیگر می‏توان دست یافت: نخست، وظایف امین وشرایط امانتداری؛ دوم، مسؤولیت و بازخواست الهی است، و این دو عنصر در نگرش مدیران باید هر دو با هم، مورد عنایت قرار گیرد. از سوی دیگر امانت با خلافت انسان ربطی وثیق دارد و البته تحلیل و تبیین آن به مجالی دیگر نیاز دارد.



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

            ارزش ابزاری حکومت و مدیریت

          از مجموع بسیاری از تعالیم اسلام و آموزه‏های امام علی(ع) به وضوح برمی‏آید که پذیرش هر گونه مسؤولیت و مدیریت، ارزش ذاتی ندارد و نگرش مدیران به آن مسؤولیت‏ها باید به گونه‏ای باشد که این مناصب برای آنان ابزاری برای اجرای عدالت و احکام الهی باشد؛ بدین‏معنا که حکومت و مدیریت ابزاری برای دست‏یابی به آرمان‏های الهی و تحقق موازین عدل و قوانین الهی است. در این راستا ایشان حکومت خود را وسیله‏ای می‏دانند برای اجرای احکام الهی، نه ابزاری در جهت سلطنت  . حضرت در جای خطاب به ابن عباس می‏فرماید:به خدا این کفش پاره را از حکومت بر شما بیشتر دوست می‏دارم مگرآن‏که حقّی را برپا سازم یا باطلی را براندازم.بر این اساس، حضرت در خطبه شقشقیه پذیرش مسؤولیت از طرف علما را  «عهدی الهی» و وسیله احقاق حق و دفع ظلم از مظلومان تلقّی می‏کند:و اگر نبود عهد و مسؤولیتی که خداوند از دانشمندان هر جامعه گرفته که در برابر شکمخوارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند، من مهار شتر خلافت را رها می‏ساختم و از آن صرف نظر می‏کردم... .

          و در جای دیگر خطاب به مالک اشتر می‏گوید: باید محبوب‏ترین کارها نزد تو اموری باشد که به حق و عدالت موافق‏تر است.و نیز می‏فرماید: آنچه بیشترْ دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و میان رعیت دوستی پدید شدن است.  حضرت حکومت را ابزاری برای احقاق حق می‏دانند و خطاب به یکی از کارگزاران، که از ریاست برای به دست آوردن منافع شخصی استفاده کرده بود، می‏فرماید  …:  به خدا! اگر حسن و حسین چنان می‏کردند که تو کردی، از من روی خوش نمی‏دیدند و به آرزویی نمی‏رسیدند تا حق را از آنان بستانم و باطلی را که به ستمشان پدید شده بود گردانم. و سوگند می‏خورم به پروردگار جهانیان که آنچه تو بردی از مال مسلمانان، اگر مرا روا بود، شادم نمی‏نمود که به دستش آرم و برای پس از خود میراث بگذارم.

    و نیز می‏فرماید: همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده؛ کوتاهی نکردن در موعظت، و کوشیدن در نصیحت و زنده کردن سنت؛ و جاری ساختن حدود بر مستحقان و رساندن سهم‏های بیت‏المال به در خورِ آن.

           نگرش اخلاقی به مسئولیت ومدیریت

         نگرش به مدیریت در نظام مدیریتی اسلام، ترکیبی است از علم و اخلاق و نمی‏توان این دو مقوله را از هم جدا کرد. البته در بُعد علمی (روشی و فنی) قابلیت تحول و انعطاف بالایی وجود دارد؛ بدین‏معنا که، به اصطلاح فقهی، در قسمت روش‏ها حوزه «منطقه الفراغ» گسترده‏تر است؛بدین سبب باید در گذر زمان از تجارب جدیدِ بشر استفاده کرد. امّا در بُعد «اخلاق مدیریتی» ثبات بیشتری وجود دارد؛ به این معنا که برای نظام ارزشی و اخلاق حکومتی و اداری بر اساس رسالت دین، توصیه‏ها و معارف مبسوط و دامنه‏داری وجود دارد که غالبا از ثبات و ماندگاری برخوردارند. حضرت علی(ع) گاهی در باب جنگ، جمع‏آوری مالیات، و دیگر فعالیت‏های مدیریتی، توصیه‏های روشی، مهارتی و فنی ارائه می‏کنند، که مدیر مسلمان ملزم به رعایت آن‏هاست؛ و گاهی نیز توصیه‏هایی اخلاقی و ارزشی در باب مدیریت و حکومت ابراز داشته‏اند. این دو نوع مباحث، ما را به این مطلب رهنمون می‏سازد که یکی از اصول حاکم بر نگرش مدیر در مدیریت آن است که وی، همان‏قدر که به علم و فن در مدیریت اهمیت می‏دهد، به توصیه‏های اخلاقی و رعایت آن نیز توجه داشته باشد. علی(ع) در این خصوص کارگزاران خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی نموده‏اند. برای مثال حضرت خطاب به شریح بن هانی (یکی از فرماندهان لشکر خود) می‏فرماید :در هر صبح و شام از خدا بترس، و از فریب دنیا به خود بیم دار، و هیچ‏گاه دنیا را امین مشمار! و بدان که اگر خود را باز نداری از بسیارِ آنچه دوست می‏داری به خاطر آنچه ناخوش و زشت می‏شماری، هوس‏ها تو را بدین سو و آن سو کشاند و زیان‏های بسیار به تو رساند. پس نفست را باز دار و در پی هوس رفتنش مگذار و چون خشمت سرکشد، خردش ساز و بکوبش و برانداز.

           و در جای دیگر خطاب به مأموران اخذ مالیات می‏فرماید: او را می‏فرمایم که از خدا بترسد در پنهانش آن‏جا که جز خدا نگرنده‏ای نیست و جز او راه برنده؛ و او را می‏فرمایم تا آشکارا طاعت خدا را نگزارد و در نهان خلاف آن را آرد. وهر کس کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جای آورده.حضرت خطاب به محمد بن ابی‏بکر ـ هنگامی که او را به سرپرستی لشکر مصر انتخاب کرد ـ در خصوص توجه به مسائل اخلاقی، می‏فرماید: بدان که من تو را سرپرست بزرگ‏ترینْ لشکرم، یعنی لشکر مصر، نمودم. پس بر تو لازم است که با خواسته‏های دلت مخالفت کنی و از دینت دفاع نمایی؛ گرچه یک ساعت از زندگانیت بیش نمانده باشد. و هرگز خداوند را به خاطر رضایت احدی از مخلوقش به خشم نیاوری؛ چرا که خداوند جای همه کس را می‏گیرد و کس نمی‏تواند جای خداوند را بگیرد.

    حضرت کارگزارانی را که به اصول اخلاقی پای‏بند نبودند، نکوهش و توبیخ نموده است و آنان را برای تصدی امور مدیریتی لایق نمی‏داند. و در خطاب به یکی دیگر از کارگزاران می‏فرماید:  ...حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیایت را با نابودی دینت اصلاح مکن که از زیانکارترین افراد خواهی بود.

         حضرت به علت اهمیت ویژگی‏های اخلاقی در نگرش مدیریت، واگذاری مناصب مدیریتی را ـ به خصوص در سطح کلان ـ به افرادی که صلاحیت اخلاقی ندارند، جایز نمی‏دانند:   ... شما می‏دانید که سزاوار نیست کسی که بر نوامیس، خون‏ها، غنائم، احکام و امامت مسلمانان ولایت دارد بخیل باشد تا در جمع‏آوری اموال آنان برای خویش حرص ورزد و نباید جاهل و نادان باشد که با جهلش آن‏ها را گمراه کند و نه جفاکار تا پیوندهای آن‏ها را از هم بگسلد و به نیازهای آن‏ها پاسخ نگوید؛ و نه ستمکار که در اموال و ثروت آنان حیف و میل نماید، و گروهی را بر گروه دیگری مقدم دارد و نه رشوه‏گیر درقضاوت تا حقوق را از بین ببرد و در رساندن حقّ به صاحبانش کوتاهی ورزد... .



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

      توجه به سلسله مراتب در مسؤولیت‏ها

        یکی از اصول حاکم بر مدیریت اسلامی این است که مسؤولِ مافوق در عملکرد مدیران و کارمندانِ سطوح پایین‏تر مشارکت دارد و باید جوابگوی تخلفات آنان باشد. نشانه تأکید بر این اصل، آن است که امیرمؤمنان(ع) بر مدیران و کارگزاران خود نظارت بسیار دقیقی داشته است و در موارد مختلف از نهج‏البلاغه، در باب گزارش از عملکرد مدیران خود می‏فرماید: «مأموران من درباره عملکرد تو گزارش آورده‏اند»، یا «گزارش‏های مردمی دریافت شده است». حضرت بر اساس این گزارش‏ها، گاهی از تخلفِ مدیر مطمئن شده و نامه‏ای عتاب‏آمیز به او نوشته‏اند و در موارد دیگر که احتمال خطا بوده است، به مدیران هشدار داده‏اند. برای مثال حضرت در این خصوص به عبدالله بن عباس(عامل بصره)، که شخصیت برجسته‏ای بود، می‏نویسد:به من خبر داده‏اند با تمیمیان درشتی کرده‏ای و به آنان خشن سخن گفته‏ای!... پس، ابوالعباس! خدایت رحمت کند، در آنچه بر زبان و دست تو جاری گردد، خوب باشد یا بد، کار به مدارا کن که من و تو در آن شریک خواهیم بود.

         بنابراین در عین حال که مسؤولیت به صورت سلسله مراتبی توزیع شده است، ولی مسؤولان فرادست نیز در قبال عملکرد فرودستان سهیم‏اند و در صورت کوتاهی مورد بازخواست قرار می‏گیرند.

    حضرت در خصوص سلسله مراتبی بودن مدیریت، خطاب به مالک اشتر می‏فرماید :... از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنان عطا کن که دوست داری خداوند از عفوش به تو عنایت کند، زیرا تو مافوق آن‏ها و پیشوایت ما فوق تو، و خداوند مافوق کسی است که تو را زمامدار قرار داده است.

     

    عمران و آبادانی کشور

         نگرش جامع به مدیریت، یکی از نگرش‏های اساسی است؛ به این معنا که مدیر ـ به خصوص در مدیریت کلان باید علاووه بر  توسعه و آبادانی دنیای مردم به امور معنوی و فرهنگی آنان  نیز توجه داشته باشد.حضرت در این خصوص می‏فرماید: مردم! مرا بر شما حقی و شما را بر من حقی است: بر من است که خیرخواهی خود را از شما دریغ ندارم، حقی را که از بیت‏المال دارید بگزارم، شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید، و آداب آموزم تا بدانید.

        علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر، در بیان وظایف زمامدار، هردو بُعد معنوی و دنیوی را مطرح کرده‏اند:این عهدی است که به مالک سپردم، هنگامی که او را بر مصر گماشتم، و او را بر چهار مسؤولیت موظف کردم: تا مالیات‏های آن سرزمین را جمع‏آوری کند؛ با دشمنان آن کشور بجنگد؛ به اصلاح اهل آن همت گمارد؛ و به عمران و آبادی آن مناطق بپردازد.

          بدین‏ترتیب حضرت همه این وظایف را بر عهده مدیر و حاکم می‏گذارد. البته هنگامی که مدیریت‏ها تقسیم شوند، اوضاع اندکی متفاوت می‏شود، ولی روح داستان این است که مدیریت در نظام اسلامی و با نگاه علی(ع) مدیریتی است که فرد نمی‏تواند بگوید من فقط به عمران و آبادانی می‏پردازم و به بُعد فرهنگی و معنوی و اخلاقی کاری ندارم یا به عکس. ممکن است بر اثر تقسیم مسؤولیت‏ها، این وظایف تقسیم شود، امّا در هر حال نگرشِ مدیرِ اسلامی، نگرشی ترکیبی از «آبادی معنوی و دنیوی» است.

       امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر در باب آبادانی دنیوی می‏فرمایند : ... کوشش تو در آبادی زمین بیش از کوشش در جمع‏آوری مالیات باشد؛ زیرا مالیات جز با آبادانی به دست نمی‏آید، و آن کس که بخواهد مالیات را بدون آبادانی مطالبه کند، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود می‏سازد، و حکومتش بیش از مدّت کمی دوام نخواهد داشت.

    حقوق و وظایف متقابل

    نگرش انسان به مدیریت و مسؤولیت، بر حقوق و وظایف متقابل مبتنی است. از افتخارات روش حکومتی و مدیریتی امام، ذکر شده در نهج‏البلاغه ـ که الگویی بسیار زنده و پاسخگوی نیازهای انسان در گذر زمان است ـ نگاه حق و وظیفه متقابل است. امیرمؤمنان(ع) در موارد مختلف به این حقوق و وظایف متقابل اشاره کرده است:کسی را حقی نیست جز آن‏که بر او نیز حقی است؛ و بر او حقی نیست جز آن‏که او را حقی بر دیگری است.

    بدین‏معنا، حق چنان است که به نفع کسی نخواهد بود مگر آن‏که به گونه‏ای به زیان وی نیز خواهد بود و حق به زیان وی جاری نخواهد شد جز آن‏که در مواردی دیگر به سود او تمام می‏شود. حضرت سپس بر این نکته تأکید می‏ورزد که حتی خداوند هم، که صاحب حق مطلق است، با عنایت و لطف خود برای دیگران نسبت به خود، حق متقابل مقرر داشته است: و اگر کسی را حقی بُوَد که حقی بر او نَبُوَد، خدای سبحان است نه دیگری از آفریدگان؛ چه، او را توانایی بر بندگان است و عدالت او نمایان است در هر چیز که گونه گون قضای او بر آن روان است.لیکن خدا حق خود را بر بندگان، اطاعت خویش قرار داده و پاداش آنان را در اطاعت، دو چندان یا بیشتر نهاده، از درِ بخشندگی که او راست و افزون دهی که وی را سزاست.

           ایشان در مورد حق متقابل شهروندان و مسؤولان می‏فرمایند: همانا خداوند بر شما برای من حقی قرار داده، چون حکمرانی شما را به عهده‏ام نهاد؛ و شما را نیز حق است بر من، همانند حقّ من که بر گردن شماست.امام(ع) در ادامه این خطبه ـ که در جنگ صفین ایراد کرده است ـ بر اهمیت و منزلت برتر حق متقابل مسؤولان و مردم تأکید می‏کند و کاربست آن را مایه عزت و اعتلای جامعه می‏داند: بزرگ‏ترین حق‏ها که خدا واجب کرده است، حقّ والی بر رعیت است و حق رعیت بر والی، که خدای سبحان آن را واجب نمود، و حق هر یک را بر عهده دیگری واگذار فرمود، و آن را موجب برقراری پیوند آنان و ارجمندی دین ایشان کرد. پس حال رعیت نیکو نگردد جز آن‏که والیان نیکو رفتار باشند؛ و والیان نیکو رفتار نگردند، جز آن‏گاه که رعیت درستکار باشند. پس چون رعیت حقِ والی را بگزارد، و والی حق رعیت را به جای آرد، حق میان آنان بزرگ‏مقدار شود. و راه‏های دین پدیدار و نشانه‏های عدالت برجا و سنت چنان‏که باید، اجرا. پس کار زمانه آراسته گردد و طمع در پایداری دولت پیوسته و چشم آز دشمنان بسته و اگر رعیت بر والی چیره شود یا والی بر رعیت ستم کند، اختلاف کلمه پدیدار گردد، و نشانه‏های جور آشکار، و تبهکاری در دین بسیار. راه گشاده سنّت را رها کنند، کار از روی هوا کنند،و احکام فرو گذار شود و بیماری جان‏ها بسیار، و بیمی نکنند که حقی بزرگ فرو نهاده شود یا باطلی سترگ انجام داده. آن‏گاه نیکان خوار شوند و بدکاران بزرگ مقدار.



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    حفظ کرامت  انسان‏ها

             حضرت علی(ع) یکی از نگرش‏های مدیر را توجه به ارزش انسان‏ها ـ به طور عام، از هر قبیله و نژاد یا دین و مذهب که باشند ـ می‏دانند و متذکر می‏شوند که زمامدار به عنوان مدیر اسلامی باید حافظ حیثیت، آبرو، مال و جان انسانها باشد. حضرت در این خصوص در نامه‏ای خطاب به مأموران مالیات‏گیر می‏فرماید: هیچ‏کس را از خواسته‏های مشروعش باز ندارید... و نیز به خاطر گرفتن درهمی، کسی را تازیانه نزنید؛ هم‏چنین به مال احدی ـ چه مسلمان و چه غیرمسلمان که در پناه اسلام است ـ دست نزنید. امام(ع) در سیره خود، در برابر افرادی که خویشتن را کوچک وکم ارزش جلوه می‏دادند،واکنش نشان می‏داد و آنان را از این کار منع می‏کرد. برای مثال ایشان از همراهیِ فردی که پیاده در حال حرکت بود با خود که بر مرکب سوار بودند، ممانعت کردند و فرمودند: باز گرد؛ چرا که پیاده حرکت کردنِ شخصی مانند تو در رکابِ مثلِ من، مایه غرور برای والی و ذلت و خواری برای مؤمن است.

    نگرش حضرت به انسان‏ها، به خصوص مسلمانان، چنان است که ارزش و احترام آنان را از تمام مقدسات بالاتر می‏دانند: و حرمت مسلمان را از دیگر حرمت‏ها برتر نهاده، و حقوق مسلمانان را با اخلاص و یگانه پرستی پیوند داده است. پس مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آزاری نبینند، جز آن‏که برای حق بود؛ وگزند مسلمان روا نیست جز در آنچه واجب شود. بدین‏ترتیب، نگرش مدیر مسلمان به مردم باید حاکی از احترام خاصِ او به آنان باشد، به گونه‏ای که از ناحیه مدیریت او هیچ نوع بی‏احترامی و آزاری به مسلمانان نرسد؛ چنان‏که باید به مردم محبّت کامل داشته باشد.حضرت در این باره خطاب به مالک اشتر می‏فرماید: قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبّت و لطف کن و نسبت به آن‏ها همچون حیوان درنده‏ای مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری! زیرا آن‏ها دو گروه بیش نیستند: یا برادران دینی تواند، و یا انسان‏هایی همچون تو.هم‏چنین خطاب به ابن‏عباس ـ هنگامی که او را به فرمانداری مصر منصوب کرد ـ فرمود: با مردم گشاده‏رو باش؛ آن‏گاه که آنان را بینی، یا درباره آنان حکمی دهی یا در مجلس ایشان نشینی.

           ایشان رفتار نامناسب با غیرمسلمانان را نیز نمی‏پذیرند و خطاب به یکی از کارگزاران خود- که با مردم غیر مسلمان تحت قدرت خود بد رفتاری کرده بود - می‏فرمایند: اما بعد، دهقانانِ شهر تو شکایت دارند که با آنان درشتی می‏کنی و سختی روا می‏داری، ستمشان می‏ورزی و خردشان می‏شماری. من در کارشان نگریستم و دیدم چون مشرک‏اند نتوانشان به خود نزدیک گرداند، و چون در پناه اسلام‏اند نشاید آنان را راند. پس، در کار آنان درشتی و نرمی را با هم‏آمیز. گاه مهربان باش و گاه تیز! زمانی نزدیکشان آور و زمانی دورتر.

    ناظر دانستن خداوند بر اعمال خود

         از آنجایی  که قدرتِ همراه با مدیریت، آسیب‏هایی مانند عُجب و کبر و فساد را در انسان تولید می‏کند. بدین‏سبب علی(ع) متذکر می‏شوند که راه علاج این امراض روحی آن است که مدیر نگرش خود را به مدیریت بدین‏گونه شکل دهد که با در نظر گرفتن عظمت، قدرت و سلطنت الهی به کوچک بودن خود وعملش پی ببرد.در این صورت مدیریت و ریاستی که از این مدیریت برای او حاصل شده است، نمی‏تواند باعث خودبزرگ ‏بینی او شود. حضرت در این خصوص خطاب به مالک اشتر می‏فرماید:  آن‏گاه که در اثر موقعیت و قدرتی که در اختیار داری، کبر و عُجب و خودپسندی در تو پدید آید، به عظمت قدرت و مُلک خداوند که مافوق تو است، نظر افکن! که این تو را از سرکشی پایین می‏آورد و تیزی تو را فرو می‏نشاند و خِرَد رفته ات را به جای باز می‏گرداند. از همتایی در علوّ و بزرگی با خداوند برحذر باش و خود را از تشبّه با او در جبروتش برکنار دار؛ چرا که خداوند هر جبّاری را ذلیل و هر فرد خودپسند و متکبّری را خوار خواهد ساخت.

         و در جای دیگر از عهدنامه می‏فرماید: هرگز حاکم بر خویشتن نخواهی بود، جز این‏که فراوان به یاد قیامت و بازگشت به سوی پروردگار باشی.

    حضرت برای کنترل درونی افراد، نظارت الهی را به یاد آن‏ها می‏آورد و می‏فرماید: از معصیت خدا در خلوتگاه‏ها بپرهیزید؛ چرا که همو شاهد و همو حاکم و دادرس است.هم‏چنین می‏فرماید: آن روز [قیامت] همراهِ هر کس گواه و سوق دهنده‏ای است، که تا صحنه قیامت او را می‏راند و شاهدی که به اعمال او گواهی دهد. امام(ع) در مورد نظارت الهی خطاب به محمد بن ابی‏بکر ـ هنگامی که حکومت مصر را به او داد ـ می‏فرماید: با آنان فروتن باش و نرمخو، و هموار و گشاده‏رو، و به یک چشم به همگان بنگر؛ خواه به گوشه چشم نگری و خواه خیره شوی به آنان، تا بزرگان در تو طمعِ ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالت مأیوس نگردند؛ که خدای تعالی می‏پرسد از شما بندگان، از خرد و درشتِ کارهایتان و از آشکارِ آن و نهان.

    حاکمیت از نظر قرآن

              حق حاکمیت اصالتاً از آن خدا است؛ زیرا مالکیت هستی از آن او است خداوند تبارک وتعالی در آیه 67 سوره ملک می فرماید: (تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ)«بزرگوار است آن که فرمانروایی به دست او است و او بر هر چیزی توانا است». بر این اساس حکومت بر انسان‏ها، در اصل حق خدا و از شئون ربوبیت او است. هیچ کس حق حاکمیت بر دیگری را ندارد؛ مگر آنکه از طرف خدی متعال نصب شده یا مأذون باشد.
    ودر آیه 59 سوره نساء این موضوع را روشن  سا خته و به انسان‏ها فرمان داده که از طریق پیامبر(ص) و امام(ع) اطاعت خدا را انجام دهند: (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ). «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را اطاعت کنید». ونکته مهم اینکه  اِعمال این حق و فعلیت بخشیدن به آن منوط به اقبال، پذیرش و رضایت مردم است.                                      *****

     منابع:

    1- قرآن کریم

     2- نهج البلاغه

    3- وسائل الشیعه

    4- جواهری، محمدرضا، (1380) نظارت از دیدگاه امیرمومنان امام علی(ع) انتشارات امام محمد باقر(ع)
    5-
     گلشنی، مهدی، (1381) مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام علی(ع) و عدالت، جلد دوم، تهران، ترجمه نهج البلاغه، جلد پنجم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
    6- واثقی، قاسم، (1380) تدابیر و سیره عملی امام علی(ع) در تامین امنیت اجتماعی، تهران

    7-  عمید زنجانی، (1367) فلسفه سیاسی، جلد سوم (حقوق بین الملل اسلام) تهران، انتشارات امیرکبیر

    8- ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 234

    9- پایگاه اینترنتی نویسنده



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)
     
     
     
     
     



     
     
     
     
     
     


  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)
    <   <<   6      

    لیست کل یادداشت های سایت
    17 توصیه امام خامنه ای حفظه الله برای امر به معروف و نهی از منکر
    اقتصاد مقاومتی
    پیام قرآنی 1
    اطلاعیه ستاد توزیع عادلانه یارانهها
    نماز شب و روزجمعه
    یاس از مردم
    پیام هفته بسیج
    8 آبان؛سالروز شهادت حسین فهمیده
    وحدت
    عمامه عاریتی؟!.
    آئین تکریم
    پنجاه خصلت از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص)
    عیب مرا به من بگو
    حسد
    از امریکا و انگلیس واکسن نخرید
    [همه عناوین(484)][عناوین آرشیوشده]

     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 2  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 35  بازدید
    مجموع بازدیدها: 469717  بازدید [ صفحه اصلی ]
    [ وضعیت من در یاهو ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ مرکز ]
    [ درباره من ]

    » پیوندهای روزانه «
    » ===== دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    حدیث

    سیب تم

    » اشتراک در خبرنامه «
     

    دیکشنری آنلاین

    دیکشنری آنلاین


    استخاره آنلاین با قرآن کریم
    

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    قالب میهن بلاگ