پیام نوروزى به مناسبت آغاز سال 1390 / سال جهاد اقتصادی پیام/نامه
در دهه مبارک فجر مرکز مشاوره رهنمای زرین شهر افتتاح شد
این مرکز آماده ارائه خدمات درزمینه های زیر می باشد: * مشاوره اولیه بحران - مشاوره رفتاری – مشاوره خانوادگی، مشاوره پیش از ازدواج- برنامه ریزی تحصیلی * برگزاری کارگاه های آموزشی ( آموزش خانواده آموزش مهارت های زندگی و آموزش پیش از ازدواج) آدرس: زرین شهر – چهار راه مسجد اعظم – جنب بانک ملی شعبه انقلاب اسلامی ساعات کار : 3 الی 7 بعد از ظهر تلفن : 2211515 همراه 09380426906
نهج البلاغه
متن تبریک س ق- ورود به کلاس(سامانه آموزش )
ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد ناپیوسته سال 1392
راههای گسترش گفتمان انقلاب اسلامی در شهرها و دانشگاهها
مهمترین راهکارهای بسط و گسترش این حرکت را در موارد زیر خلاصه کرد:
1) برگزاری جلسات مطالعاتی و فکری و تقویت بنیه فکری و اعتقادی و معرفتی در خصوص لزوم نگاه آرمانی، عدالتخواهانه و انتقادی
2) شنیدن سخنان شخصیتها و فعالان فرهنگی و اساتید مختلف جهت آشنایی با وجوه مختلف کارهای تشکیلاتی و این که چگونه آرمانهای انقلاب را محقق نمایند...
3) پرورش نیروی همفکر و همآرمان و توجه به مسئله نیروسازی خصوصاً در میان مجامع مذهبی
4) استفاده از زبان هنر و ادبیات متعهد که لازمه آن، گسترش این نوع تفکر است.
5) ارتباط با مجموعههای همفکر و همآرمان در سطح شهر، منطقه، استان و کشور
6) داشتن پاتوق فرهنگی و معرفتی در سطح شهر یا دانشگاه که میتواند در قالبهای مختلفی چون مسجد، هیئت، کتابفروشی، مرکز فرهنگی بروز نماید.
7) مطالعه و داشتن جدیدترین تحلیلها از مسایل روز جهان، منطقه
8) انعکاس اخبار فعالیت خویش در سطح رسانههای همسو و تقویت جایگاه رسانههای همسو در منطقه و شهر
با این اوصاف، مهمترین مسایلی که باید بدانها توجه داشت این است که گسترش یک کار کیفی است نه کمی. گسترش یک فرآیند است نه یک پروژه. گسترش هر مجموعهای باید متناسب با قابلیتها، تواناییها، خواست و اراده عمومی و افزایش آگاهی باشد و ارتباط و انتقال تجربیات فعالان فرهنگی بسیار موثر است چرا که هر منطقه ویژگیهای خاص خودش را دارند و توجه به این ویژگیها و خصلتها از هدر دادن نیروها و پتانسیلها جلوگیری میکندو و برای تقویت اعتماد به نفس در میان اعضای تشکل، این نوع فعالیتها باید هر از چند گاهی بروز بیرونی در میان اجتماع، سیاست و فرهنگ داشته باشد.
از سویی این نگاه و رویکرد، توانایی ایجاد قالبهای جدید را دارد که شکل و قالبهای جدیدی بر اساس محتوا و مبانی خویش تولید و تکثیر نماید.
الزام عملی نیروها و متخلق بودن اعضای تشکل به عدالتخواهی، ظلمستیزی و محرومنوازی و احقاق حقوق مستمندان و مظلومان به عنوان یم نمونه و الگو بسیار در بسط این گفتمان به صورت فردی موثر است.
شناخت و آگاهی و بصیرت فعالان از انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر هم مهمترین مسئله در گسترش این رویکرد و نگاه است و تا کسی انقلاب را نشناخته نمی تواند به بسط گفتمان انقلاب اسلامی کمک کند.
نگاه افراد مجموعه به همدیگر نباید به صورت عمله فرهنگی باشد. به گونهای باشد که هر کدام از اعضاء به صورت واقعی و نه کاذب احساس کند در مجموعه دارد در همه جوانب رشد و تکامل پیدا میکند و جامعیت اسلام ناب در همه زمینهها دارد در آنها بسط مییابد و....
ناتوی فرهنگی و ضرورت توجه به آن
در تهاجم فرهنگی، هدف تخریب بنیان های فکری و ارزشها و هنجارهای جهان بینی و ایدئولوژی نظام قبلی برای جایگزینی نظام اندیشه های جدید است که در این صورت برای اشغال نیز خیلی نیاز به سرمایه گذاری نیست.
تاخت و تاز نیروهای مسلح یک کشور در مناطق مرزی کشور دیگر به قصد جنگ افروزی را تهاجم گویند. تهاجم سخت افزارانه و نظامی که ثبات پیدا نماید و نهادهایی از طریق کشور مهاجم در سرزمین اشغال شده ایجاد گردد، تبدیل به اشغال می شود؛ اما تهاجم فرهنگی تلاش برنامه ریزی شده و سازمان یافته یک گروه یا جامعه برای تحمیل باورها، ارزش ها، اعتقادات، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروهها و جوامع دیگر می باشد.
تهاجم فرهنگی تفاوت های متعددی به لحاظ ماهوی، شکلی، ابزارها و تاثیرات با تهاجم سخت و نظامی دارد. در تهاجم نظامی، اول خاک و سرزمین فتح می شود سپس با ساختن نهادهای مدنی و آموزشی و ایجاد سیستم های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به تغییر آگاهی ها، گرایش ها و تمایلات و رفتارهای غالب و اکثریت مردم جامعه مورد هجوم با هدف دور سازی از تمایلات و آگاهی های قبلی پرداخته می شود. در حالی که تهاجم فرهنگی، مجموعه اقدامات آگاهانه، طراحی شده و هدفمند دشمنان نظام برای تغییر آگاهی ها و تمایلات و آداب و فرهنگ غالب مردم قبل از اشغال ظاهری و حمله نظامی است. در واقع در تهاجم فرهنگی، هدف تخریب بنیان های فکری و ارزشها و هنجارهای جهان بینی و ایدئولوژی نظام قبلی برای جایگزینی نظام اندیشه های جدید است که در این صورت برای اشغال نیز خیلی نیاز به سرمایه گذاری نیست. زیرا زمانی که مرزهای اندیشه ای و اعتقادی ملتی فتح و جا به جا شود، فتح خاک آن چندان سخت نخواهد بود.
پدیده ها، وسایل و ابزارهایی که در اختیار نظام اجتماعی سیاسی مهاجم قرار می گیرد تا به وسیله آنها برای تغییر آگاهی ها و گرایش ها و جهان بینی ها مورد استفاده واقع شود، ابزارهای تهاجم فرهنگی تلقی می شود. با تاملی عمیق به عناصر تشکیل دهنده نظام استکباری جوامع توسعه یافته غرب می توان تمامی عوامل موثر در شکل گیری و حفظ تمدن غرب را جزء ابزارهای تهاجم فرهنگی قلمداد نمود. خرده نظام های تشکیل دهنده نظام اجتماعی غرب، علوم انسانی که در لابه لای مباحث آن جهان بینی و ارزشهای خاص غرب نهفته، تکنولوژی غربی، کالا و خدمات از آن جهت که عامل بر هم زدن تعادل زندگی انسانی و موجب تحریک نیازهای جسمی و فراموش شدن معنویت است. در کنار نظام اطلاع رسانی و تبلیغات غربی با محوریت اومانیسم و حذف خدا و دین از عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی انسانها، برنامه سازی های مبتذل جنسیتی در ماهواره ها و شبکه های عنکبوتی اینترنتی از جمله مهمترین ابزارهای تهاجم فرهنگی غرب علیه ارزشهای جوامع دیگر به ویژه جوامع اسلامی، علی الخصوص ایران اسلامی است. زیرا اسلامی که در ایران به عنوان الگوی حکومتی در حال پیاده شدن است، مطامع و منافع غرب و آمریکا را در جهان به خطر انداخته و ملتها را بیدار ساخته است و از آنجایی که توان مقابله نظامی با ایران را ندارند، ناگزیر به تغییر بنیان های فرهنگی و اسلامی این ملت و به ویژه نسل جوان می اندیشند.
دغدغه فرهنگی
بشر از گذشته های دور در پی یافتن پاسخ به برخی از سوالات بنیادین و دغدغه های فکری خود بوده است. پرسش از ضرورت حکومت، ویژگی حاکمان و چرایی اطاعت پذیری مردمان در مقابل حکومت از این قبیل سوالات بوده است. البته نوع پاسخها به این پرسش ها براساس ارزش ها، آداب و سنن هر ملتی متفاوت بوده و هست. از جمله دغدغه های همیشگی اندیشمندان و متفکران جوامع انسانی، شناخت آن کلیتی بوده که ارزش ها، آداب، سنن و زبان مشترک را در بر می گرفته و هویت معنوی و وجه ممیز حیات اجتماعی ملتها را مشخص می کرده است. این کلیت که می توان نام فرهنگ به آن داد امروزه نسبت به گذشته هم بیشتر در کانون توجه ملتها و دولتها قرار گرفته و هم به موازات افزایش این اهمیت، تهدیدات فزون تری نیز آن را در معرض خطر و تهاجم قرار داده است. از سوی دیگر ماهیت انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 بیش از هر چیزی متکی به شاخصه های فرهنگی و ارزشی جامعه اسلامی ایران بوده و هم اکنون نیز یکی از مهمترین دغدغه های حقیقی و اولویت های حیاتی نظام اسلامی در حوزه مباحث فرهنگی شمرده می شود. هر چند قدر و ارزش دیگر دستاوردهای نظام اسلامی چون انرژی هسته ای، سلول های بنیادی و.. غیر قابل انکار است اما آنچه که نقش موتور محرکه و هدایت گری و مهندسی زیربنایی این قبیل پیشرفت های رو بنایی را فراهم نموده، بدون تردید فرهنگ و هنجار های ارزشی و اسلامی برآمده از اسلام و انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) می باشد. این توجه و اهمیت در دوران زعامت مقام معظم رهبری نه تنها کم رنگ نشده، بلکه به جرات می توان ادعا کرد که مهمترین و کلیدی ترین مقوله ای است که رهبر فرزانه انقلاب طی سال های مسئولیت شان چه در دوران ریاست جمهوری و چه در سالهای زعامت بر رهبری، مورد توجه و تذکر جدی قرار داده و پیکان توجه مقامات و اندیشمندان جامعه را به آن معطوف کرده اند. مقوله فرهنگ و بررسی آن از دو بعد ایجابی مثل مهندسی فرهنگی و سلبی یعنی تهاجم فرهنگی بوده و هست. معظم له در سال 63 و در زمان ریاست جمهوری طی دیداری که با علمای اهل سنت بندر ترکمن داشتند، با طرح این سوال که در مقابل این تهاجم فرهنگی چه کسی باید ایمان مردم را حفظ و مسلح کند؟ به وظایف اساسی علمای دین در راستای تربیت عالی دینی مطلع و آگاه با معلومات قانون قانع کننده و غنی اسلامی برای واکسینه کردن مسلمانان در برابر القای شبه دشمنان اشاره فرمودند. در سال 1369 فضلا و طلاب حوزه علمیه قم را به مقابله منطقی با مهاجمان فراخوانده و فرمودند: تهاجم فرهنگی عظیمی علیه اسلام با تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و... در حال انجام است.
در اوایل دهه 70 و در اوج فعالیت های رسانه ای و تبلیغاتی غرب علیه ایران اسلامی از تهاجم فرهنگی با تعبیر شبیخون فرهنگی و در طی چند سال اخیر هم از جنگ نرم فرهنگی و یا ناتوی فرهنگی دشمن خبر دادند و اخیرا در دیدار با هیات دولت، نسبت به مظلومیت فرهنگی جامعه اسلامی هشدار دادند. برخی از ابزارهای مبارزه با تهاجم فرهنگی از منظر رهبر فرزانه عبارتند از: کار فرهنگی حق مدار و تقویت بنیان های عقیدتی و مذهبی جوانان و مردم وترویج سنتهای اسلامی با ابزار کارآمد روز و...
ناتوی فرهنگی
ناتو چیست؟ در ادبیات نظامی نام سازمانی نظامی متشکل از کشورهای استعمارگر، به سردمداری آمریکا است که از یکدیگر در مقابل تهدیدات و حملات سایر کشورها پشتیبانی و حمایت می نمایند.
ناتوی فرهنگی یعنی چه؟ یعنی ابرقدرتها با کمک کلیه وسائل، فناوری و اطلاعاتی حتی امواج به راحتی در خانه های ما وارد می شوند و با صوت و تصویر، نوشتار، هنر، ورزش و حتی علم ما و فرزندانمان را تحت تاثیر قرار می دهند و با اهداف سیاسی، فرهنگی و تبلیغی در صدد متزلزل کردن فرهنگ خودی و سنتی کشورهای جهان سوم به خصوص کشورهای مسلمان برمی آیند. آنها به راحتی کالاهای خود را تبلیغ می کنند، پیام های روانی خود را می فرستند، زمینه های آشفتگی هویت را برای جوانان فراهم می کنند، ابهت فرهنگی و دینی خانواده ها را می شکنند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند و با کمک فناوری اطلاعات به ویژه اینترنت مرزهای زمانی و جغرافیایی جوامع مختلف را در هم شکسته و وارد تمام جوامع بشری می شوند.
تبیین ریشه تاریخی: حدود 4 سال پس از جنگ جهانی دوم (1949) سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با حضور آمریکا و کشورهای اروپای غربی با هدف مقابله با قدرت نظامی شوروی شکل گرفت. اعضای ناتو اگر چه به بحث و بررسی اقتصادی و سیاسی نیز می پرداختند اما رویکرد اصلی ناتو، نظامی بود. این سازمان با اشغال کره جنوبی در سال 1950 دامنه نفوذ خود را تا جنوب شرق آسیا گسترش داد و با عضویت یونان و ترکیه در سال 1952 حوزه مدیترانه را نیز ضمیمه حضور نظامی خود کرد. ناتو با ایجاد تاسیسات پایه ای مشترک در زمینه هایی مانند دفاع هوایی و سیستم مخابراتی واحد و استانداردسازی جنگ افزارهای خود نه تنها در کشورهای عضو قدرت خود را نهادینه کرد، بلکه اعضای این پیمان حضور نظامی خود را خارج از حوزه ناتو حفظ کرده اند.
* اهداف ناتوی فرهنگی
- نابودی هویت ملی جوامع بشری
- مقابله با ایمان انسانهای دارای هویت دینی و ملی
- رویکردهای نظام سلطه در اجرای ناتوی فرهنگی
- جنگ نرم در قالب تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشورهای هدف
- ترویج ارزشهای مشترک غرب به منظور تضعیف ارزشهای مقاوم کشورهای هدف
- پیشگیری از شکل گیری تمدن اسلامی
* ابزارهای اجرای ناتوی فرهنگی
- خبرگزاریهای بین المللی
- شبکه های ماهواره ای
- روزنامه های زنجیره ای
- سایتهای اینترنتی
- ایستگاه های رادیویی
- ترویج مواد مخدر و قرص های روانگردان و باندهای قاچاق
- ترویج فیلمها و برنامه های مستهجن با تیراژ میلیونی و با نازلترین قیمت
- تاسیس NGO های مختلف در قالب محیط زیست و هنر، حقوق بشر، دموکراسی و...
- اقدامات حمایتی و هدایتی نخبگان، سیاسیون، اساتید دانشگاه و دانشجویان
- تقویت قوم گرایی و ناسیونالیسم و تضعیف همگرایی داخلی کشورها
- برپایی انقلابات رنگی (نارنجی، زرد، قرمز و.. ) و مخملی در کشورها
- تشدید مذاهب ساختگی و فرقه گرایی، انحراف مذهبی و تفرقه مذهبی خرافه گرایی، صوفی گرایی و تبلیغ عرفان های وارداتی و...
- ترویج مد و مدگرایی، قداست زدایی، بی بند و باری ظاهری، استحاله.
شبیخون فرهنگی از منظر رهبرمعظم انقلاب اسلامی
15 سال، زمان کمی نیست برای انجام یک بررسی تاریخی در خصوص هشدار مقام معظم رهبری که در سالهای ابتدایی دهه 70 با واقعبینی ژرفنگر منحصر به فرد خود، خطر تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن را به همه گوشزد کردند.
نگاهی به بیانات معظمله از آن سالها تاکنون، بیانگر این مهم است که ایشان برخلاف برخی مسئولان، نه تنها از این حرکت خزنده دشمن غافل نبوده که طی سالهای رهبری و مدیریت خود بر کشور، بر این مهم تاکید داشتهاند که خطر بیمحتوا کردن نظام و پوسیدگی آن از درون، همچنان انقلاب و به تبع آن جمهوری اسلامی را تهدید میکند.
اما تاکید دوباره ایشان در سخنرانی هفته گذشته خود بر شبیخون فرهنگی دشمن و نقش تمام آحاد ملت و مسئولان در مبارزه با این تهاجم نرم و خزنده، بهانهای شد تا ضمن نگاهی تاریخی به این هشدارها، به این مسأله توجه کنیم که آیا تهاجم فرهنگی قدرت این را دارد که یک انقلاب 30ساله را از درون بیمحتوا کرده و موجبات شکست نرم و بیصدای آن را پدید آورد؟
از شبیخون تا ناتوی فرهنگی
این روند رو به تشدید شبیخون تا ناتوی فرهنگی، روندی است که از "تهاجم فرهنگی" شروع شده و تا به "ناتوی فرهنگی" کشیده شده است و در حال گستردهتر و پیچیدهتر شده است و اگر در تهاجم فرهنگی، یک حرکت آرام را مشاهده میکردیم، در ناتوی فرهنگی یک حرکت برنامهدار و هدفدار و در حجم گسترده را شاهد هستیم.
یکی از دغدغههای اصلی هر نظام "انسجام" آن است و انسجام زمانی حاصل میشود که آرمان نظام از تهدیدات داخلی و خارجی درامان باشد و مخصوصا امنیت فرهنگی برای نسل جوان ـ که در معرض تهدیدات فرهنگی قرار دارند ـ فراهم باشد.
دشمن ضمن ناراحتی از دستاوردهای ایران، برنامههایی برای سرکوب این موفقیتها دارد، نسل جوان به طور اخص و کل ملت ایران اسلامی به طور اعم به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی و افتخارآفرینیهایشان در هشت سال دفاع مقدس و ایستادگی در مقال ظلم و استکبار جهانی و تلاش برای خودکفایی در همه زمینهها، در معرض تهدیدات مختلف از طرف زورگویان عالم قرار گرفتهاند و دشمن در جبهههای مختلف نظامی ـ سیاسی و فرهنگی و... علیه آنها اقدام مینماید. دشمن بدلیل عدم موفقیت در جبهههای نظامی ـ سیاسی، تلاش میکند که از طریق فرهنگی به استحاله فرهنگی جامعه اسلامی بپردازد.
در این راستا رهبری معظم انقلاب نیز با درایت به این تهدید اساسی، پی برده و در سالیان متمادی و به مناسبتهای مختلف، این مهم را گوشزده کردهاند. ایشان تهدیدات فرهنگی را در چند مرحله بیان کردهاند. ایشان این روند را با تغییرات مختلف "تهاجم فرهنگی"، "شبیخون فرهنگی" و نهایتا "ناتوی فرهنگی" بیان داشته است و برای مقابله با این روند، لزوم "مهندسی فرهنگی" در برنامههای کشور را نیز مطرح مینمایند.
ایشان سال 1370 در دیدار اعضای شورای انقلاب فرهنگی، بحث تهاجم فرهنگی را گوشزد مینماید: "امروز آرایش تهاجم فرهنگی بسیار خطرناکی علیه انقلاب به وضوح مشاهده میشود زیرا جهان اسلام بیدار و هوشیار شده است. از این رو تهاجم فرهنگی دشمن با گذشته تفاوت بسیار دارد و شکل جدیدی پیدا کرده است و برای مقابله با آن با شناخت و آگاهی کامل عمل کنیم."
از آفتها و آسیبهای انقلاب غافل نشویم
شبیخون فرهنگی را میتوان در راستای بلا و آفتهای هر پدیدهای در عالم توصیف و تحلیل کرد.
همانطور که در احادیث ما بیان شده برای هر چیزی که در جهان وجود دارد، یک آفتی نیز مطرح میشود و آن آفت، پدیده موردنظر ما را تهدید خواهد کرد. حال انقلاب اسلامی ما، که مایه فکری و معنوی دارد نیز از این قاعده مستثنی نیست و یقیناً عواملی چون کجفهمی و بدفهمی اصول انقلاب و یا توطئههای دشمن که مخالف این عقیده و نظام هستند، کلیت و بنیان نظام را مورد تهید قرار میدهند.
شاهدیم که دشمن برای ضربه زدن به پایههای نظام، برنامهریزی خواهد کرد و میبینم این برنامهریزی از سوی دشمن صورت گرفته و با برنامههایی منسجم درصدد ضربه به ریشههای انقلاب و نظام است.
مشکل وقتی حاد و جدی میشود که کسی مبادرت به شناخت این آفتها و حملات نکند یا اگر هم متوجه میشوند که کسانی چه از داخل و چه از خارج، در حال ضربه زدن به انقلاب هستند، خود را به بیاطلاعی زده و ارزش برای آن قائل نشوند.
ما در صدر اسلام هم این آفتها را داشتیم و در بدیهیترین موضوع مثل عید غدیر که تأکید زیادی از پیامبر در همان روز شده بود، میبینیم که بر سر خلافت و ولایت علی(ع) دچار اختلاف شدند و اسلام را از مسیر اصلی منحرف کردند که این هم به دلایلی چون کجفهمیها و غرضورزیهای قبیلهای صورت گرفت.
پس اصلیترین موضوع در حوزه تهاجم و شبیخون فرهنگی، شناخت آسیبها و آفتهاست چرا که تا وقتی ما به این دو نکته (آسیب و آفت) پی نبریم و درصدد شناخت آن برنیاییم نمیتوانیم مقابله جدی و مثمرثمری با آن بکنیم.
وظیفه اصلی مبارزه با این تهاجم و شبیخون عمدتاً بر دوش علما و دانشمندان و فرهنگیان جامعه است. اینان وظیفه دارند اولاً شبیخون را رصد کنند، زوایای مختلف و پنهان آن را بشناسند، آغاز و انجام شبیخون از سوی دشمن را به مردم اعلام کنند و همچنین برای مقابله با این حملات، فراخوان بدهند.
این درست نیست که بگوییم از زمان اعلام رهبری مبنی بر برنامهریزی دشمن جهت تهاجم فرهنگی، کاری صورت نگرفته است. همین اعلام خطر از سوی رهبری باعث شد تا هوشیاری خاصی نسبت به حملات فرهنگی دشمن در سطح جامعه به وجود آید.
متأسفانه حملات رسانهای و فرهنگی دشمن چه از طریق شبکههای ماهوارهای و چه از طریق اینترنت و حتی فیلمها و... آنقدر زیاد بوده که تحرکات فرهنگی ما در برابر این حملات خیلی ناچیز محسوب میشود. اکرمی تأکید کرد: اهمیت ای تهاجمها تا جایی است که رهبری با معرفی این تهاجمها به عنوان عاملی برای بیمحتوا کردن نظام و پوسیده شدن آن از درون، از همان سالها (72 ـ 71) تاکنون به صورتهای مختلفی نگرانی و هشدار خود در خصوص تهاجم فرهنگی را ابراز کردهاند.
تاکنون خطر تهاجم فرهنگی در کشور درک نشده است. وقتی رهبری با حساسیت ویژهای، بحث شبیخون فرهنگی غرب را مطرح کردند، انتظار این بود که مسئولان و مجریان مملکت با درک این نگرانی به مقابله جدی با آن بپردازند.
زوایای پنهان بیمحتوا کردن نظام توسط شبیخون فرهنگی
رهبری در دیدار نویسندگان و صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی عنوان کردند که "اکنون دشمن در سطح وسیعی، ابزارهای متعدد خود را در تهاجم به بنیانهای فرهنگی و اعتقادی ملت ایران به کار گرفته است و تحقیر جریان ادب، هنر و فرهنگ انقلابی در کشور و در نتیجهی آن انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند و نیز منحرف کردن جوانان مومن از پایبندی متعصبانه به ایمان و اعتقادات، خود یکی از اهداف مهم تهاجم فرهنگی است."
تذکر ایشان به تهدیدات فرهنگی تا حدی جدی میشود که بحث "ناتوی فرهنگی" دشمن را مطرح میکنند. ناتوی فرهنگی یک حرکت برنامهریزیشده و ریشهای است که ماهیت آن مبارزه با اصل نظام و اعتقاد نسل جوان ماست. ایشان در دیار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان اظهار میدارند که دشمن برای مقابله با مسلمانان "ناتوی فرهنگی" تشکیل داده است.
نوک پیکان تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن برای بیمحتوا کردن نظام را جوانان هستند حرکتهای فرهنگی دشمن برای مقابله با ایران اسلامی برنامههای مشخصی دارد اما شناخت در تهاجم فرهنگی کار مشکلی است. آنها با حساسیت به دنبال نقاط آسیبپذیر فرهنگی ما هستند و در آن زمینه برنامهریزی میکنند. به نظر میرسد آنها به دنبال نسل جوان و نوجوان ما هستند که بتوانند از آسیبپذیری آنها سوءاستفاده کنند.
مهندسی فرهنگ: تعریف، الزامات، نحوه اجرا (بخش ? از ?)
*با نگاه به فرهنگ بهعنوان یک سیستم، مدیریت سیستم فرهنگی بهمعنی تدبیر و اداره امور فرهنگ خواهد بود؛ یعنی مدیریت ورودیها، پردازش، خروجیها و بازخورد سیستم فرهنگ؛ در حالیکه مهندسی فرهنگی بر استفاده از روشهای نو و ترکیبی برای طراحی مجدد، نوسازی و بهسازی بسترهای فرهنگی تاکید دارد.
مقدمه
هر فرهنگی دارای الگویی مشترک برای اندیشیدن است این الگو همچون عاملی است که تمامی فرهنگ را استوار نگه میدارد و به آن کلیت و یکپارچگی می بخشد . مشخصه اندیشیدن، در هر فرهنگ از برداشتی که در آن فرهنگ از واقعیت می شود و از جهان بینی که آن فرهنگ دارد ریشه می گیرد . تغییر در جهان بینی نه تنها تغییرات معانی فرهنگی را موجب می شود ، بلکه چیزی را در بر دارد که تاریخدانان آن را تغییر عصر مینامند . در درون هر فرهنگ ، فقط افراد نادری هستند که می توانند جهان بینی آن فرهنگ و شیوه اندیشدن ناشی از آن را به وضوح تشریح کنند زیرا اکثریت در فرایند رشد به گونه ای نا خواسته در فرایند این شیوه اندیشدن ذوب می شوند . ظهور جهان بینی نوین به میزان زیادی مرهون رشد آگاهی نسبت به ماهیت سیستم ها و به کار گرفتن این آگاهی ها در سازماندهی و مدیریت اثر بخش می باشد . برای فهم اندیشه ای که در حال ظهور است لازم است که ماهیت سیستم ها را فهم کرد . سیستم یک کل است که حداقل از دو جزء یا بیشتر تشکیل می شود و دارای پنج شرط می باشد . سیستم یک کل است که نمی تواند بدون از دست دادن ویژگیها و کارکرد ضروری خود به اجزایی مستقل تجزیه شود .
مقدمه مهندسی فرهنگی کشور شناحت اجزاء و عناصر و ماهیت سیستم فرهنگ در سطوح و لایه های مختلف فرهنگ ملی ، تخصیصی ، عمومی و سازمانی است . و این مهم از طریق مدیریت راهبردی فرهنگی کشور محقق می گردد.
اقتضای یک مدیریت راهبردی فرهنگی مناسب در کشور، آن است که سیاستهای کلی نظام با رویکرد فرهنگی موردتصویب قرار گیرد. بدان معنا که اجرای این سیاستها ، باز تولید فرهنگ و ارزشهای متعالی نماید در این صورت است که می توان گفت در کشور ، مدیریت راهبردی فرهنگی اعمال شده است .
- تعریف فرهنگ
"ری لویک" اعلام میکند فرهنگ دارای دولایة بیرونی و درونی است و جهانبینی در قلب آن قرار دارد. صاحبنظران(مانند ادگارشاین) دیدگاه ری لویک را توسعه داده و فرهنگ را شامل سه لایه دانستهاند که "جهانبینی" هسته مرکزی، "ارزشها و باورها" لایة دوم و "تجلی مادی" لایة سوم را تشکیل میدهند. فرهنگی که اسلام بنا نهاد، حیات هدفداری است که ابعاد زیباجویی، علمگرایی، منطقطلبی و آرمانخواهی انسانها را بهشدت به فعلیت رسانده و همة عناصر فرهنگی را متشکل میسازد. فرهنگ اسلامی، عنصر فرهنگ علمی را از عنصر اخلاق عالیة انسانی جدا نمیسازد و عنصر فرهنگ هنر را از عنصر فرهنگ ارشاد اقتصادی تفکیک نمیکند؛ وحدت فرهنگ را پیرو وحدت روح آدمی قرار داده و از تجزیه و متلاشی شدن آن جلوگیری میکند. عناصر فرهنگ اسلامی که در منابع معتبر؛ ادب، خصال، علم، اخلاق به مفهوم عمومی آن و محاسن امور نامیده میشوند، همگی درون یک مفهوم عالی به نام "حکمت" جای دارند. حکمت شامل هرگونه نمود و فعالیتی است که میتواند نیروبخش حیات هدفدار برای هر فرد در جامعه باشد.
- تغییرپذیری فرهنگ
"انتقال فرهنگ" همبه معنای انتقال فرهنگ از نسلی به نسلی دیگر و هم به معنای مبادله عناصر مختلف فرهنگ بهکار میرود. در معنای اول، فرهنگ هر قوم و ملت بهوسیله نهادهای خانواده، حکومت، آموزش و پرورش و روحانیت بهصورت ارزشها، اعتقادات و هنجارهای اجتماعی و غیره از نسلی به نسلی دیگر انتقال مییابد. هر نسلی فرهنگ پدران خود را میآموزد و سپس آن را با دگرگونی متناسب با عصر و زمان میپذیرد و به نسل بعد منتقل میکند و از این طریق فرهنگ به تکامل میرسد. اما در معنای دوم، قابلیت انتقال فرهنگ و اکتسابی بودن آن موجب شده است ملل مختلف بهگونهای اختیاری و ارادی یا غیر ارادی به مبادلة عناصر مختلف فرهنگ جامعة خود با جوامع دیگر بپردازند. امروزه وسایل ارتباط جمعی، دانشگاهها، مراجع سیاسی، توریسم، مهاجرتها، بازرگانی و… مبادلة فرهنگی را آسان و سریع کرده است. البته معمولاً تمام یک فرهنگ با پیچیدگیهای خاص و چگونگی ترکیب عناصر تشکیلدهندة آن به جامعة دیگر منتقل نمیشود و اغلب تنها برخی از عناصر یک فرهنگ منتقل میگردد. استعداد فرهنگپذیری بشر، مستند به اشتیاق شدید او به کمالجویی است و این اشتیاق در درون بشر بهقدری جدی و واضح است که جایی برای تردید باقی نمیگذارد. فرهنگپذیری، متغیّرها و دروندادهای متعددی دارد که بسته به این متغیّرها و دروندادها، چند نوع فرهنگپذیری ممکن میشود: 1. اختلاط یا جذب؛ 2. الحاق؛ 3. خاموشی؛ 4. انطباق. پژوهشگرانی که دربارة تغییر فرهنگ تحقیق میکنند، دریافتهاند که نوآوری فرهنگی (معرفی افکار، هنجارها یا اقلام مادی جدید) هم در نتیجة نیروهای داخلی و هم در نتیجة نیروهای خارجی واقع میشود. ساز و کارهای تغییر که در یک فرهنگ عمل میکنند، اکتشاف و اختراع خوانده میشوند. بهرغم اهمیت اکتشاف و اختراع، بنیاد بیشتر تغییراتی که در جامعه گذاشته میشود نتیجة وامگیری از فرهنگهای دیگر است. این جریان، اشاعه یا انتشار فرهنگی خوانده میشود؛ یعنی اشاعه مقولات فرهنگی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر. انتقال فرهنگ به هر دو معنی، مستلزم تغییر فرهنگ است. تغییر فرهنگ امری پذیرفته شده است؛ آنچه مورد اختلاف است میزان، نوع، حوزه و مکانیزمهای تغییر و قضاوت ارزشی در خصوص تغییر فرهنگ است. با توجه به تحولات جهانی، برخی معتقدند که تغییرات فرهنگها نشان از حرکت به سمت فرهنگ جهانی دارد. آنها میگویند که بسیاری از اختلافات مردم جهان در حال از بین رفتن است و گسترش مبادلات فرهنگی در نهایت به تدوین یک فرهنگ جهانی منتهی میشود. درحالی که این مسئله به این سادگیها که مطرح میشود، نیست. هنگامیکه در سال 1992 میلادی در اروپا، اتحادیه اقتصادی شکل گرفت، امیدها برای ایجاد فرهنگ مشترک اروپایی (دیگ ذوب اروپایی) زیاد شد اما این امید پایدار نبود و کمک چندانی به ایجاد فرهنگ مشترک اروپا نکرد. در بسیاری موارد فشارهای وارده و اقدامات انجام شده برای ایجاد همگرایی یا یکپارچگی فرهنگی، متقابلا موجب ایجاد فشارهایی برای ایجاد واگرایی یا استقلال فرهنگی شده است. نکته ظریفی در مباحث جهانی شدن فرهنگ وجود دارد این است که اگر چه فناوریهای پیامرسانی نقش محوری در فرایند جهانی شدن دارند، اما آشکار است که توسعه آنها با جهانی شدن فرهنگ یکی نیست.
- مدیریت، مهندسی و نسبت بین آنها
برای مفهوم مدیریت تعاریف زیادی ارائه شده است از جمله:
- انجام دادن کارها به وسیله دیگران؛
- فرایند برنامهریزی، ساماندهی، رهبری و کنترل تلاشهای اعضای سازمان و مورد استفاده قرار دادن سایر منابع سازمانی برای رسیدن به هدفهای مشخص یا اعلام شده سازمان.
مهندسی در فرهنگ وبستر چنین تعریف شده است: "استفاده از علوم طبیعی و ریاضیات بهمنظور بهرهبرداری از مواد و منابع انرژی در طبیعت و استفاده از ماشینآلات، تولیدات، نظامها و فرایندها". فرهنگ آکسفورد، مهندسی را "استفاده از علم برای کنترل و بهرهبرداری از نیرو بهویژه با استفاده از ماشینآلات و فنآوری" تعریف کرده است. در دایره المعارف فارسی، مهندسی "علم طرحریزی و ساختن و به کار انداختن ساختمانها و ماشینها و سایر اسباب لازم برای صنعت و زندگی روزانه" تعریف شده است. اصولاً مبنا و اساس مهندسی، علوم فیزیک، شیمی، ریاضیات و زیرشاخههای این سه علم مانند مکانیک، ترمودینامیک، تحلیل سیستمها و ... میباشد. مهندسی، هنر تخصصی به کارگیری علوم به منظور تبدیل بهینة منابع طبیعی به مواد قابل استفاده بشری است. تعریفی از مهندسی که اجماع تقریباً کاملی بر سر آن وجود دارد، به شرح ذیل است: کاربست ارزیابانه و خلّاقانه (اصول علمی و ریاضی) بهدست آمده از طریق مطالعه، تجربه و عمل برای طراحی، ساخت و راهاندازی ساختارها و ماشینهای لازم برای بهرهبرداری (بهتر و بیشتر) از مواد و نیروهای طبیعت در راه نفع انسان. این تعریف در بر گیرنده چند نکته است؛ نخست اینکه موضوع مهندسی، مواد و نیروهای طبیعت است. دوم اینکه هدف مهندسی، تأمین نیازها و علایق انسانها است. سوم اینکه اصول علم تجربی و ریاضی در حکم ابزارهای مهندسی است و سرانجام اینکه طراحی، ساخت و راهاندازی سازهها و ماشینها، روشهای مهندسی است.
در سالهای اخیر، برخی مفاهیم و رشتهها با پیشوند مهندسی ظاهر شدهاند که نمایانگر حاکمیت نگاه مهندسی بر آن رشتهها یا مفاهیم است؛ مانند مهندسی مالی که بر استفاده از روشهای کمّی برای طراحی مبتکرانة ابزارهای مبادلات مالی و ساختار مالی در شرایط پیچیدة فعلی تأکید دارد. از شاخههای جدید مهندسی، مهندسی سیستمها است که طراحی و نوسازی و بهسازی سیستمها، موضوع بحث آن میباشد و از روشهای علمی مرسوم در مهندسی سیستمها و علم مدیریت میتوان به تحقیق در عملیات، تحلیل سیستمهای دینامیکی پیوسته و گسسته، نظریه سازمان، سایبرنتیک و علم کنترل، تصمیمگیری چند معیاره و نظریه فازی اشاره کرد. مهندسی سیستمها بیش از آنکه شاخهای از مهندسی باشد، تکنیک بهکار بردن دانش از سایر رشتههای مهندسی و نظریههای علمی در ترکیبی مؤثر است. اگر سیستم، بزرگ و پیچیده باشد، شاید مشکل باشد که بدانیم چگونه عمل میکند. بخش بزرگی از مندرجات مهندسی سیستمها، شامل روشهای تحقیق در چنین موقعیتهای نسبتاً پیچیدهای است. میتوان گفت که در نگرش سیستمها و علم مدیریت، مدلی از پدیدهها و مسائل مورد نظر تهیه میشود، بهگونهای که بتواند تا حد قابل قبولی، واقعیت پدیده یا مسئلة مورد نظر را توصیف و بیان کند. مدیریت سیستمها با تدابیر و اداره امور سیستم سر و کار دارد. مدیریت در بهترین شکل خود محدود و منوط به ساز و کارها و بسترهایی است که فعالیتهای سیستم در آنها انجام میپذیرد، در حالی که مهندسی به اصلاح و نوسازی سیستمها میپردازد و فضای مدیریتی را بهبود و ارتقا میبخشد. گاهی فعالیت مهندسی از فعالیت مدیریتی به طور کلی قابل تفکیک و شناسایی است و گاهی این دو نقش، توأمان وجود دارد.
- مهندسی فرهنگ و مدیریت فرهنگ
برای تعریف مهندسی و مدیریت فرهنگ، فرهنگ را در قالب سیستم تعریف میکنیم. سیستم مجموعهای است از اجزای به هم وابسته که به علت وابستگی حاکم بر اجزای خود، کلّیت جدیدی را پدید آوردهاند. اجزای سیستم ضمن برخورداری از ارتباطات کنشی و واکنشی، از نظم و سازمان خاصی پیروی کرده و در جهت تحقق هدفهای معینی که دلیل وجودی سیستم است، فعالیت میکنند. نگرش سیستمی که برگرفته از نظریه عمومی سیستمهاست، چارچوبی منطقی و علمی ارائه میدهد که منجر به شناخت کاملتری از محیط میشود. به نظر برتالنفی این تئوری ابزار مفیدی برای مدلسازی است که میتواند در رشتههای گوناگون مورد استفاده قرار گیرد. در واقع؛ نگرش سیستمی، راه و روش فکر کردن و قالب ذهنی خاصی است؛ نحوه تفکری است که چارچوبی برای در نظر گرفتن عوامل درون و برون سیستمی بهعنوان یک کل متشکّل به دست میدهد. هر سیستم از اجزایی تشکیل شده است و هر جزء نقش خاصی را بهمنظور تحقق هدف سیستم ایفا میکند. این اجزا عبارتند از: درونداد، فرایند تبدیل، برونداد، بازخورد و محیط سیستم. با تعمیم این نحوه نگرش به فرهنگ و امور فرهنگی، میتوان گفت کسی که با نگرش سیستمی به فرهنگ نگاه میکند، فرهنگ را کلّیتی میبیند که از بخشهای مختلفی تشکیل شده است. با استفاده از نگرش مهندسی سیستمها و علم مدیریت، امور مربوط به فرهنگ را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) مهندسی فرهنگ یا مهندسی سیستم فرهنگی؛
ب) مدیریت فرهنگ یا مدیریت سیستم فرهنگی.
با نگاه به فرهنگ بهعنوان یک سیستم، مدیریت سیستم فرهنگی بهمعنی تدبیر و اداره امور فرهنگ خواهد بود؛ یعنی مدیریت ورودیها، پردازش، خروجیها و بازخورد سیستم فرهنگ. مهندسی سیستم فرهنگی بر استفاده از روشهای نو و ترکیبی برای طراحی مجدد، نوسازی و بهسازی بسترهای فرهنگی تاکید دارد. با نگرش سیستمی، ورودی، فرایندها، خروجی و بازخورد سیستم فرهنگی (فرهنگ به عنوان یک سیستم) مورد باز طراحی و بهسازی قرار میگیرد. با نگاهی دیگر، اگر فرهنگ را طبق الگوی «ادگار شاین» شامل سه لایه مصنوعات یا نمادها، ارزشها و مفروضات اساسی در نظر بگیریم، در مهندسی فرهنگ، اجزای این لایهها و روابط بین آنها و روابط اجزای هر لایه با خود و با اجزای لایههای دیگر با بهکارگیری روشهای نو و ترکیبی، مورد نوسازی و بهسازی قرار میگیرد. بنابراین، فعالیت مهندسی فرهنگ در قالب مطالعة یک نظام، تجزیه و تحلیل آن و خلق مبتکرانه شرایط و فرصتهای جدید و نیز استفاده از روشهای کمّی و قابل اندازهگیری میباشد.
بهطور کلی میتوان بیان نمود که مهندسی فرهنگ شامل مطالعه نظام فرهنگی، توجیه عناصر آن، تجزیه و تحلیل آن، طراحی و خلق موضوعات نو یا بررسی مشکلات و ارایة راهحلهای جدید میباشد.